سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 آذر 1403
    5 جمادى الثانية 1446
      Thursday 5 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۵ آذر

        نشــود که نیازاری؟{ غزل در وزنی منحصر به فرد }

        شعری از

        ابراهیم حاج محمدی

        از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۳۲ شماره ثبت ۲۲۸۶۰
          بازدید : ۵۳۹   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

        قَسَمَت نَدَهم باری /که بگو چه به دل داری/ به منت چه بُوَد کاری؟

        شده خون دلم جاری/نکند که تو خونخواری/ زچـــه از پی آزاری؟

         

        به دلم شده مدغم ، غم /نشود زچه اشکم ، کم / بستیزدم آهم ، هم

        دَمَد از دل من دم دم/ تو به حرمت این زمزم / نشــود که نیازاری؟

         

        تو توئی تو توئی یارم/تو توئی تو تو دلدارم/بجزاز تو که من دارم؟

        به چه روز گرفتارم / زجفای تو بیمارم / که کند ؟ که  پرســـتاری؟

         

        تو أنیس منی آنی / که سرور دلی ، جانی / تو مگر که نمی دانی

        منم آنکه نظر بازم/منم آنکه خطر سازم/تومگر که چه پنداری ؟

         

        زچه رو،به چه ترفندی/چه طلسم وچه اروندی/به کمندتم افکندی

        زغمت دلم آکندی/عجبا به چه خرسندی/ فقط اینکه پری واری ؟

         

        اگر از همگان غـــافل / بجمال تو یکجا دل/ نسـپرده چو من کامل

        ــ بُود ارچه که ناقابل ــ/بَشَری،شَوَدم حاصل/چه ثمرکه جفاکاری؟

         

        به شگفتی ام ازشنگت /زجمال کیارنگت ؟ همه حیله و نیرنگت

        نگذاردم آهنگت / که رها شوم از چنگت / مغولی تو و تاتاری؟

         

        وَ إذَا اشْتُـــعِلَتْ  نَارِی / فَلَـــجَأتُ  عَلَـــی البَاری/ وَ لِأنَّـــهُ  مُخـــتَارِی

        فَتَبَلْـــوَرَتْ افـــکَارِی / بِتَبَســـُّمِــــکِ  الظَّـــارِی/ فَکَـــأنَّـــکَ سَحَّارِی

         

        نشــــود که دلارامی / چو توأم ندهــــد کامی / بخـــدا بود این خامی

        که اگرچـــه گل اندامی / به هـــدر بنهی گامی/ تو بدین نه سزاواری

         

        قَسَمَت نَدَهم باری /که بگو چه به دل داری/ به منت چه بُوَد کاری؟

        شده خون دلم جاری/نکند که تو خونخواری/ زچـــه از پی آزاری؟

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2